گفت‌وگو با مانیا شفاهی، صاحب امتیاز و سردبیر فصلنامه صنوبر

 

  • [koo_dropcap type=”boxed”] خ [/koo_dropcap]خانم شفاهی عزیر در ابتدای گفت‌وگو خودتان را برای مخاطبان پیشگاه معرفی بفرمایید؟

مانیا شفاهی هستم دانش آموخته‌ی رشته‌ی مهندسی محیط‌زیست و حدود سه سال است که فصلنامه‌ی طبیعت و محیط‌زیست صنوبر را منتشر کرده‌ام و پیش از آن هم به مدت ۱۵ سال کارمند یک شرکت مهندسی مشاور بودم.

به‌دلیل علاقه ‌به رشته‌ی دانشگاهی‌ام و طبیعت سه سال پیش که از کارم بیرون آمدم سه ماه بعد از آن در دیداری کاملا اتفاقی با آقای علی دهباشی و گفتگو‌هایی که انجام شد تصمیم به انتشار این نشریه گرفتم و پیش از آن هم هیچ تجربه‌ای در این حوزه (رسانه و مطبوعات) نداشتم.

 

  • چه زمانی متوجه علاقه‌ی خود به محیط زیست شدید؟

علاقه‌ی من به طبیعت از دوران کودکی من شروع شده است. زندگی من در کودکی بیشتر در طبیعت بوده به دلیل اینکه آخر هفته‌ها معمولا در باغ انار پدرم در زادگاهم بودم و همین‌طور طبق رسوم آن موقع تمام فامیل و آشنا باغی داشتند که عموما مهمانی‌ها در آنجا برگزار می‌شد و خیلی وقت‌ها حتی در روزهای هفته به دشت و صحرای اطراف شهر می‌رفتیم. همچنین به خاطر دارم که بسیاری از روزها به همراه دوست صمیمی دوران کودکی‌ام و خانواده‌اش به روستایی که پدر بزرگش  یکی از خوانین آنجا بود می‌رفتم و روزها را در باغ و دشت و صحرا سپری می‌کردم و من فکر می‌کنم عشق و علاقه‌ی من به طبیعت و همین‌طور سرزمینم از همان دوران شکل گرفت زیرا که دوران کودکی مهم‌ترین دوران شکل‌گیری عواطف، احساسات و رفتارهای ما خواهد بود.

 

  • خانواده‌ی شما هم به اندازه‌ی خودتان به طبیعت علاقه‌مند بودند و آیا این علاقه از خانواده به شما سرایت کرده است؟

اگر بخواهم ادعا کنم که خانواده به طور خاص چیزی را آموزش داده‌اند، ادعای درستی نیست ولی خب همان گذران روزها و ساعت‌ها در طبیعت از عادات خانوادگی من بوده که سبب عشق و علاقه‌ی من به طبیعت شده است.

  • خانم شفاهی عزیز تا جایی‌که من اطلاع دارم شما به سفر کردن علاقه‌مند هستید و این‌طور به نظر می‌رسد که سفر برای شما نوعی یادگیری است. سؤالم از شما این است که چطور پس از سفر کردن به کشورهای گوناگون و مقایسه با ایران از بعضی نقصان‌ها ناامید نشدید و تصمیم گرفتید که قدم در راه بگارید و دردی را درمان کنید؟

من ناامید نشدم چراکه من همیشه عاشقانه سرزمینم را دوست داشتم و دارم و فکر کردم اتفاقا  باید برای آن کاری کنم و همیشه آرزوی اینکه بتوانم قدم مثبتی را در راستای بهبود شرایط بردارم در سر داشته‌ام. با این حال که سفر کردن را خیلی دوست دارم ولی مثل نزدیکان و دوستانم حاضر به مهاجرت نشدم چون همانطورکه گفتم این سرزمین را دوست دارم و به نظرم هر کسی اگر به اندازه‌ی توان و امکانات خودش قدم مثبتی بردارد اتفاق‌های بسیار خوبی رقم خواهد خورد. من هم تمام تلاشم این است که به اندازه‌ی توان و امکانات خودم کار مثبتی انجام دهم.

  • تا به امروز 9 شماره از مجله‌ی صنوبر به چاپ رسیده است. لطفا کمی برای ما از مجله‌ی صنوبر و دغدغه‌های آن بگویید.

دشواری در کارهای فرهنگی و خصوصا کاری مثل نشریه کم نیست ولی به همان نسبت عشق و علاقه‌ و تجربیات نابی را رقم می‌زند که دل کندن از آن هم کار آسانی نخواهد بود صنوبر حالا مثل فرزند من است با این که اجباری برای ادامه‌ی راه وجود ندارد ولی من حاضر نیستم که ادامه ندهم.

با این شرایط سخت امروزی راحت‌ترین کلمه نشد، نمی‌شود و نخواهد شد است که کسی خیلی هم عیب نمی‌داند ولی به نظرم هر کسی در این دنیا رسالتی دارد که باید برای انجام رسالت خود تلاش کند.

 

  • من به‌عنوان کسی که دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی جامعه‌شناسی هستم و به تآثیرگذاری ساختارها معتقدم سؤلم از شما به عنوان فعال محیط‌زیست این است که با وجود تخریب‌هایی که در سطح کلان رخ می‌دهد، آیا کنش‌های فردی افراد مثل تفکیک زباله، عدم استفاده از پلاستیک، یا حتی گیاه‌خواری می‌تواند اثرگذار باشد؟

چرا که نه! به نظر من قطعا می‌تواند مؤثر باشد، زیرا برای تغییر روش‌های مرسوم و مصرف‌گرایی که این روزها وجود دارد و تمامی صنایع براساس منحنی عرضه و تقاضا مطرح می‌شود، تقاضای هر یک از ما تولید را بر اساس تقاضای موجود تغییر خواهد داد. هر یک از ما با تغییر در روش زندگی خود می‌توانیم برای تغییر و کاهش آلاینده‌های محیط‌زیست مؤثر واقع شویم از ترک مصرف‌گرایی در نیازهای روزمره و استفاده از سیستم حمل و نقل عمومی گرفته تا تغییر رژیم غذایی و … همه حائز اهمیت‌اند. اینکه مدام از دیگری انتظار داشته باشیم و منفعلانه عمل کنیم در زندگی خودمان هیچ اتفاق مثبتی رخ نمی‌دهد.

  • بسیار ی بر این عقیده‌اند که ترس از کرونا و دوران «در خانه ماندن» به احیای محیط‌زیست کمک کرده و منجر به کاهش آلودگی‌های زیست محیطی شده است. در مقابل برخی از فعالان محیط‌زیست اعتقادی به این امر ندارند و از روزی می‌ترسند که دوران قرنطینگی به سر برسد و کارخانه‌ها و انسان‌ها با سرعتی بیش از گذشته به تخریب و نابودی زمین دامن بزنند. نظر شما در این باره چیست؟

بله همان‌طور که این روزها مکررا در موردش صحبت شده در حال حاضر در همین مدت کوتاه حال طبیعت و محیط زیست به دلیل توقف بسیاری از فعالیت‌های بشر ازجمله توقف یا کاهش تولید صنایع، کاهش چشم‌گیر صنعت حمل و‌نقل و فعالیت‌های مخرب دیگر خیلی بهتر است. همین‌طور این روزها مستنداتی از جمله فیلم و عکس از مکان‌های گوناگون کره‌ی زمین منتشر شده که نشانه‌ی عمل خودپالایی زمین است ولی اصلا نباید از این نکته غافل شد که این اتفاق به شکلی از روی اجبار انجام شده و قطعا بشر پس از عادی شدن شرایط برای جبران عقب ماندگی از روی زیاده‌خواهی‌های همیشگی بدتر از قبل به جان طبیعت و منابع خواهد افتاد، مگر اینکه این بیماری تا جایی پیش رود که بتواند درس عبرتی بدهد و سبب شود انسان ها به طور کل روش زندگی خود را تغییر دهند و خود را جدا از طبیعت ندیده و دست به نابودی و تخریبش نزنند و این واقعا قابل پیش‌بینی نیست چون شرایط فعلی قابل پیش بینی نیست.

  • خانم شفاهی عزیز به نظر شما چرا از نظر بسیاری از افراد حرف زدن در مورد مسائل زیست محیطی تلخ و گزنده است؟

چون انسان همان‌طور که به‌طور غریزی در طبیعت حال بهتری دارد و زیستن در طبیعت به او انرژی می‌بخشد به همان نسبت هم موجودی زیاده‌خواه بوده و موجب تخریب و نابودی محیط زیست و طبیعت گردیده. تلخی این مقوله هم از آنجاست که خودش این نابسامانی‌های امروزی را سبب شده است. پس پذیرش این مسئله برایش تلخ و رنج‌آور است و برای بهبود نابسامانی‌ها باید دست از زیاده‌خواهی بکشد و تغییر کند و تغییر همیشه اتفاق تلخ و همراه با رنجی است که پذیرش را کم می‌کند.

  • به نظر شما فصلنامه‌ی صنوبر تا چه اندازه رسالت خود را در حوزه محیط زیست به انجام رسانده و بر خوانندگان اثرگذاری داشته است؟

راستش جواب این سوال را مخاطبان صنوبر باید بدهند ولی امیدوارم که صنوبر توانسته باشد تا حدی رسالت خود را انجام داده باشد. البته بازخوردهایی که از شهرهای گوناگون رسیده تا حدی نشان‌دهنده‌ی این است که صنوبر راه خود را پیدا کرده، اگرچه ممکن است که سرعتش کم باشد ولی دارد راه خودش را می‌رود و این موضوع دلگرم‌کننده و امیدبخش است و با امکانات محدود پیش می‌رود.

  • همه ما بر این موضوع واقفیم که پرداختن به مسایل محیط زیستی همراه با مخاطرات و دشواری‌هایی است که برای یک مجله می‌تواند دشوارتر هم باشد. شما چگونه از این سختی‌ها گذر کردید و تا شماره نه ادامه دادید؟

راستش برای ادامه‌ی راه نیاز است که این محدودیت‌ها را بپذیریم هرچند که قطعا به شما خرده خواهند گرفت که چرا؟! اما نادیده گرفتن محدودیت‌ها مساوی است با پایان، در نتیجه برای بقا باید بپذیری که در کجا و با چه محدودیت‌هایی مشغول کار کردن هستی و ما در صنوبر این را پذیرفته‌ایم.

چگونه به خواندن عادت کنیم؟"قسمت دوم"

29 مهر 99

قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب

29 مهر 99

1 یک دیدگاه در گفت‌وگو با مانیا شفاهی، صاحب امتیاز و سردبیر فصلنامه صنوبر

  1. سلام و هزاران درود بر ابراران و احراران ایران زمین،

    واقعا از مطالعه فصلنامه صنوبر ، روحم صیقل خورده و صاف و صاف میشوم، من یک کوهنورد و دوچرخه سوار گردشگر هستم ، رشته کوه البرز را از شمال غربی ترینش یعنی از ارتفاعات استان اردبیل و گیلان تا شمال شرقی ترینش یعنی خراسان و گلستان هم کوهنوردی کرده ام و هم با دوچرخه پیمایش کرده ام . هم قسمت جنوبی رشته کوه البرز را و قسمت سبز شمالی اش را . با خواندن صنوبر بیشتر آگاه و آگاهتر میشوم . درود و هزاران درود بر جهد و تلاش شما بزرگواران .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *