[koo_dropcap type=”boxed”] ه [/koo_dropcap]هفتمین شمارهی حق ملت، انتشار یافته در مهرماه 99، این بار با تمرکز بر میراث فرهنگی به مثابه یک حق انسانی پا به میدان گذاشته است. مفهومِ میراث فرهنگی آنچنان موسع است که هر سنتی، آئینی، نوشتهای، بنایی و ابزاری که از گذشتگان بر جای مانده است را میتوان ذیل آن قرار داد. با این حال این شمارهی حق ملت آن وجوهی از این مفهوم را در محور جستارهای خود قرار داده است که بر بناها و ابزارها (منظورم از ابزار تمام آن دفینهها و گنجینههاییست که از زیر خاک بیرون کشیده است و در دورهی تاریخی خاصی کاربرد مشخصی داشته است) دلالت میکند.
حسن اسدی زیدآبادی، سردبیر مجله، در سر مقالهای تحت عنوان «ایران ما میراث ما» با فراتر رفتن از تمام دلالتهای مفهوم میراث فرهنگی، کلیت خاک ایران، مام میهن را میراث فرهنگی میخواند. او در همان سطرهای اولیهی این سرمقاله مینویسد:« ایران هم حصه ارث ماست از این کره خاکی و تمام قیل و قال آن و هم میراثی است که از ما میماند. ما به معنای یک ملت، آن هم ملت در معنای فرهنگی آن که لزوما ساکنان در داخل مرزهای جغرافیای سیاسی را شامل نمیشود و بسیار فراتر از آن است.»
این شمارهی مجله پر از روایتهایی است که برای توصیفشان نباید تعبیر «خواندنی» را به کار برد چرا که خواندنشان، آه از نهاد هر خوانندهای بلند خواهد کرد. این روایتها بازتابِ شمهای از ستمی هستند که در حق میراث فرهنگیمان روا میشود. میراثی که الحق باید گفت بی متولی و به تعبیر بهتری یتیم مانده اند، آن هم در کشوری که حتی بی اهمیتترین امور، بیشمار متولی دارد. برای فهم این ماجرا کافیست نیمنگاهی به یکی از این جستارها، جستار روشنگر و درخشان فاطمه علیاصغر، «گنج در اینستاگرام» انداخت.
ماهنامه حق ملت را میتوانید در 170 صفحه و به قیمت 30 هزار تومن از پیشگاه، دکههای مطبوعات و یا وبسایت مجله تهیه کنید و یا در فیدیبو یا طاقچه به سراغ نسخهی دیجیتال مجله بروید.