آنگاه 14 نفت؛ هفتاد سالگی ملی شدن
چهاردهمین شماره آنگاه «نفت؛ هفتاد سالگی ملی شدن» با تصویری از دکتر مصدق بر روی جلد منتشر شد و به
آنگاه 16، فرش؛ زیبای ایرانی
فرش؛ زیبای ایرانی سالهاست در آنگاه پی نخ تسبیحی میگردیم که ما را چون دانههای جدا از هم، به یکدیگر
آنگاه 2، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
چاپ سوم، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
آنگاه شماره 11 سفر؛رفتن و بازآمدن (جلد شومیز)
پرسیده بودند ” اهل کجایی؟” جواب داده بود “اهل جهان” درک جهان، درک زندگی، درک لحظه حتی، مستلزم حرکت آرام است.
آنگاه شماره ۱۲ هزاردستان ؛ لالهزار
لالهزار برای هرکسی با هر عقیدهای داستان جذابی را روایت میکند، پس میشود هزار دفتر از لالهزار منتشر کرد و حکایت
همچنان باقی باشد.
آنگاه شماره ۱۳ فوتبال ؛ به مثابهی مبارزه
فوتبال برای من صدای عادل فردوسیپور است، وقتی یا وقتی که پس از دوسال محروم بودن از رسانه میفهمیم دل او هم برای ما تنگ شده. فوتبال « چقدر خوبیم ما » : میگوید شبیه مردم است، مردمی که تا پای جان برای آزادی و آبادی میهنشان مبارزه میکنند.
آنگاه شماره ۱۵؛غمبزرگ کاربزرگ
دو سال گذشته بر ما بسیار سخت گذشت و بلایا و حوادث طبیعی و غیرطبیعی، روح و روان ما را بسیار آزرده کرده است. از آبان 1398 تا سقوط هواپیما و کشتار دهشتناک کرونا و سوءمدیریت در واکسیناسیون، جامعهی ما را دچار شوک روحی و غمهای بزرگی کرد. در این گیرودار فکر کردیم باید حرفی برای این جامعهی سوگوار بزنیم چیزی که راهنمای ما شد روش و منش «توران میرهادی» بود، کسی که معتقد بود باید غم بزرگ را به کار بزرگ بدل کرد.
آنگاه شماره ۹ گالری;مهجور موثر
آنچه «آنگاه» را بر آن داشت که به گالری و گالری گردی بپردازد، نه سودای نان خوردن از هنر بود، نه همراهی با بازار.
یا خرید همزمان این شماره با دو شماره دیگر آنگاه از تخفیف ویژه برخوردار شوید
بهروز غریبپور
بهروز غریب پور در سال 1329 در سنندج زاده شد. مردی آرام، جدی، پایبند به تبار کرد خویش و عاشق فرهنگ ملی و کهن ایران. در نگاه نخست و دیدارهای اولیه، به سختی صمیمی می شود و گویی همیشه لایه ای از احتیاط در مواجه با مخاطب در برابرش قرار دارد. اما وقتی صمیمی شد و اعتماد کرد می توان به صورتی حیرت انگیز دقت، همکاری و سخت کوشی اش در کار علمی را باور کرد.
خوراکی برای خدایان، خوراکی برای میرندگان
نویسندگان: شروین فریدنژاد و تورج دریایی
(این کتاب به زبان انگلیسی است)
این کتاب به تاریخ و جنبههای مذهبی و فرهنگی جهان ایران و ایرانی میپردازد، با تأکید ویژه بر «شیوههای آشپزی و غذاخوردن در جغرافیای فرهنگی ایران». چیزی که کمتر مورد توجه پژوهشگران ایرانی قرار گرفته است. مطالعات پیشفرض این است که جهان ایران، از دوران باستان تا دوران پیشامدرن مورد مطالعه قرار گیرد و هدف اصلی این مجموعه کمک به تسهیل مطالعات بین رشتهای در تاریخ، تاریخ اجتماعی، هنر، باستان شناسی، زبان شناسی و ادبیات است.
خیابان ویلا
کتاب «خیابان ویلا» به روایت علیرضا عالمنژاد» حاصل مطالعات میدانی و مشاهداتی از خیابان ویلا و لایههای شهری مختلف آن است. بخشی از این اطلاعات نیز بر اساس مصاحبههایی با اهالی این خیابان گرد آمده است.
همه کسانی که برای یکبار هم از خیابان نجات الهی(ویلا) گذر کرده باشند، میدانند این خیابان، خیابانی ویژه در دل تهران است با آن مغازهها، ساختمانهای قدیمی و کوچههای پر قصه. در کتاب «خیابان ویلا به روایت علیرضا عالمنژاد» اطلاعاتی از تاریخچه این خیابان خاص جای داده شده که شما را برمیانگیزاند تا رها از هر چیز پای قصه این خیابان بنشینید و از دل کاغذ دمی با ساکنان قدیمی که برخی از آنها ردی از خود به جای گذاشتند و برخی دیگر نیستند و بعضی هنوز در «ویلا» نفس میکشند و پیر شدن آن را نظاره میکنند، دمخور شوید.
مطالبی چون «درباره خیابان ویلا»، خاطراتی از اهالی سرشناس خیابان ویلا «خسرو سینایی، علی خدایی، گیزلا وارگاسینایی، روبرت صافاریان»، فرهنگ و هنر در خیابان ویلا، زیر پوست خیابان ویلا «کافه قنادی لرد، خانه 286، خانه 66، کافه تهرون کوچه خسرو، کلیسای سرکیس مقدس، آژانس مهاجری، آژانس ال. عال، دفاتر خدمات مسافرتی و آژانسهای گردشگری، صنایع دستی در خیابان ویلا، رستوران پاپریکا، رستوران فرید، رستورانهای قدیمی، مکانهای نام آشنا و کتابشناسی» در این کتاب آمده است که به گفته مولف تلنگری برای آشنایی با این خیابان جذاب تهران است.
«خیابان ویلا به روایت علیرضا عالمنژاد» پر از مطالب و نکاتی است که ما را با تاریخچه، جذابیتها و ساکنان این خیابان آشنا میکند؛ از جمله درباره تغییر نام خیابان ویلا، در تعامل با تهران، تاثیر مهاجران بر مناسبات زندگی شهری … و چالشهای خیابان ویلا نوشته شده است:« یکی از نکاتی که در معرفی این خیابان جلب توجه میکند؛ فعالیتهایی است که به این خیابان رنگ و شکل خاصی میدهد: «به نظر میرسد اوج رونق خیابان ویلا در دهه 1340 تا 1350 باشد. فعالیت آژانسهای مسافرتی و گردشگری رنگارنگ، هتلها، رستورانها، پانسیونها، مغازههای صنایع دستی و سفارتخانهها و لابهلای ساختمانهایی تازه با معماریهای شاخص. این نمود را داشت که ویلا خیابانی لوکس و برای قشر مرفه جامعه است.»
قباد شیوا
اگر بخواهیم قباد شیوا را در یک یا دو کلمه معرفی کنیم و تصویری کمابیش صادقانه از او به دست دهیم باید بگوییم «سادگی و صمیمیت». عموماً وقتی با طراح و گرافیستی با تجربه ی گران قدر و پیشینه ی او با نزدیک به شصت سال کار حرفه ای روبه رو می شویم گاه احساس میکنیم باید فاصله ی خود را حفظ و با احتیاط کامل رفتار کنیم اما از همان لحظه که وی را دیدیم چنان صمیمیتی از خود نشان داد و چنان سادگی ای در رفتار و کردارش بروز داد که گویی سالهای سال است که از نزدیک میشناسیمش بی تکلف و بی ادعا درباره ی کارش سخن میگفت و به خصوص هیچ اصراری در آن نداشت که رویکردها و نظر خویش را به دیگران تحمیل کند ما نیز همان گونه که در همه ی کتابهای این مجموعه تأکید داشته ایم نه در پی مصاحبه ی تخصصی درباره ی کارش بودیم و نه در پی به چالش کشیدن او فقط میخواستیم روایتگر زندگی و آثارش باشیم با او هرگز جدل نکردیم و تنها پرسشهایی مطرح کردیم که کمک میکرد خود و آثارش را بهتر به خوانندگان این کتاب بشناساند.
مجید اخوان
مجید اخوان سال ۱۳۳۵ در مشهد متولد شد و دانش آموخته رشته طراحی گرافیک از دانشکده هنرهای تزئینی بود.
اخوان فعالیت سینمایی خود را با طراحی پوستر فیلم «ترنج» به کارگردانی محمدرضا اعلامی در سال ۶۵ آغاز کرد و کاندیدای جایزه طراحی پوستر فیلم هم شد.از دیگر فعالیت های او میتوان به طراحی صحنه و لباس و دکور، طراح گرافیک، نقاشی، تدریس طراحی و نقاشی نیز اشاره کرد.از موفقیتهای کاری او میتوان به نامزدی دریافت جایزه بهترین طراحی پوستر فیلم فجر برای پوستر فیلمهای «ترنج»، «بازی بزرگان»، «کیمیا» و «بلندیهای صفر» اشاره کرد.این هنرمند علاوه بر این، طراحی بیش صدها جلد کتاب در دهه های شصت تا نود ، و ده ها پوستر فرهنگی و تبلیغاتی و داوری چندین نمایشگاه در بخش طراحی صحنه، پوستر و طراحی جلد کتاب را در کارنامه کاری خود داشت .