سهراب عاشق گل سرخ بود، اما به دنبال چیدن آن نبود. حتی دنبال راز گل سرخ هم نمیگشت، او
دوست داشت ساعتها بنشیند و یک گل سرخ را تماشا کند و در افسون گل سرخ شناور باشد.
فروغ در نوجوانی سرودن شعر را شروع کرد. بیشتر غزل و دوبیتیهای عاشقانه مینوشت. او همیشه به دنبال زبان خاصّ خود در شعر بود. ناگهان با چاپ اوّلین مجموعه شعرش، که اسیر نام داشت، صدای زنانهای در ادبیّات ایران شنیده شد، امّا بسیاری از منتقدین شعرش را احساسات زودگذر یک دختر کمتجربه شمردند. مردم نیز شعرهایش را حرفهای بیپروای زنی جوان قلمداد کردند.